از خيلي وقت پيش دلم مي خواست کـه من رو ه ولي هيچ وقت جرات نمي کردم کـه بهش بگم کـه بيا يه حالي با هم يم. تا ته کردم توش گفت هر دفعه کـه مي رفت حموم من مي رفتم و از درون نگاهش مي کردم ، تا ته کردم توش گفت ولي خوب ديگه درست و حسابي معلوم نبود. تا ته کردم توش گفت ولي که تا يه لحظه کيرش رو مي ديدم آن قدر حشري مي شدم کـه مي رفتم و با بالا و پايين دستم روم خودم رو ارگاسم مي کردم. پيش خودم گفتم کـه چي؟ من بايد يه کاري کنم کـه بياد و من رو بـه بگا بده. ولي هر چي فکر مي کردم ، کمتر بـه نتيجه مي رسيدم. تصميم گرفتم کـه يه بار يه دوربين بذارم تو حموم کـه حداقل يه کم بتونم درست و حسابي ببينمش. براي همين رفتم و يه وبکم از يکي از دوستام گرفتم و يه جوري آن رو تو حموم گذاشتم کـه وقتي زير آب وايسه من بتونم کيرش رو ببينم ، سيمش رو هم از بالاي درون رد کردم و آوردم تو اتاقم و وصلش کردم بـه کامپيوترم. حميد اومد خونـه. جلو رفتم و يه بوسش کردم و گفتم که تا تو يه سر بري دوش بگيري و بياي من هم غذا رو برات گرم مي کنم. اون هم رفت حموم. من هم با پ پشت کامپيوترم و روشنش کردم. واي ، باورم نمـی شد کـه اين قد کيرش کوچيک باشـه ولي البته کيرش خواب بود. نمي دونم کـه چي شد کـه يه دفعه کيرش شروع کرد بـه بزرگ شدن. معلوم نبود براي چي ، ولي کيرش شق شده بود. من هم کم کم داشتم حشري مي شدم. کيرش رو کـه کاملا شق شده بود گرفته بود تو دستش. يه کم شامپو برداشت و ريخت رو کيرش ، مي خواست بزنـه. من هم کـه اين قدر حشري شده بودم کـه ديگه نمي تونستم خودم رو کنترل کنم. پيش خودم گفتم کـه الان خيلي حشريه ، من مي تونم از اين حشري بودنش استفاده کنم و برم تو حموم و کارم رو انجام بدم. براي همين رفتم پشت درون و درون زدم. لاي درون رو باز کرد و کلش رو از لاي درون آورد بيرون و گفت: تا ته کردم توش گفت چي ميگي بابا؟ گفتم مي تونم بيام تو؟ اولش خيلي تعجب کرده بود ولي بعد از ۳-۴ ثانيه ، گفت: بفرماييد. من هم کـه از خدا خواسته لباسم رو درون آوردم و با و کرست وارد حموم شدم. که تا کيرش رو ديدم با دهنم پ روش. کـه همـیشـه آرزوش رو داشتم الان تو دهنمـه. بردمش زير آب ، آخه دوربين اونجا بود و من هم مي خواستم يه فيلم يادگاري از اين ماجرا داشته باشيم. کيرش رو خيلي سريع تو دهنم جلو و عقب مي کردم. اون هم از خدا خواسته داشت آه آه مي کرد. من هم از آه آه اون خيلي حشري شده بودم. براي همين کيرش رو از تو دهنم درآوردم و سرش رو هل دادم روم. اون هم رفت پايين و شروع کرد بـه ليسيدنم. آه کـه چه حالي مي داد. که تا اون موقع هيچي اين کار رو برام نکرده بود. خيلي حال مي داد. داشتم ارگاسم مي شدم براي همين سرش رو گرفتم و از روم کشيدم کنار و خوابيدم رو زمين. اون هم بدون مقدمـه خودش رو پرت کرد رو من. کير کوچيکش رو گذاشت روم. و چند بار کشيد روش. من هم کـه خيلي حشري شده بودم کيرش رو با دستم گرفتم و کردم تو م. اولش يه داد بلند کشيدم. آخه خيلي درد گرفت ولي بعد فريادم بـه آه آه تبديل شده بود. که تا اون موقع اين قد حال نکرده بودم. بعد از چند دقيقه کـه ديگه سرعتش رو خيلي زياد کرده بود ، احساس کردم دارم ارگاسم مي شم. با يه آه بلند کيرش رو از توم کشيد بيرون و آب کيرش رو ريخت رو پستونام. من هم کـه هنوز ارگاسم نشده بودم با دستام آب کيرش رو کشيدم رو پستونام و صورتم و سرش رو با دستم بردم نزديکم. اون هم فهميد کـه من هنوز ارگاسم نشدم ، به منظور همين شروع کرد بـه خوردنم. بعد از چند دقيقه لاس زدن و آه آه من ارگاسم شدم. بعد بلند شدیم خودمون رو شستيم و رفتيم بيرون. بعد از چند روز فيلمـی کـه اون روز گرفته بودم رو بـه حميد نشون دادم. اون هم بعد از زدن يه تو گوشی بـه من اون رو پاک کرد
[داستانـهای : March 2007 تا ته کردم توش گفت]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 31 Jan 2019 13:22:00 +0000